معنی بافتن، کشبافی کردن، بهم پیوستن، گره زدن، بستن, معنی بافتن، کشبافی کردن، بهم پیوستن، گره زدن، بستن, معنی fاtتj، lafاtd lcbj، fik /dmsتj، ;ci xbj، fsتj, معنی اصطلاح بافتن، کشبافی کردن، بهم پیوستن، گره زدن، بستن, معادل بافتن، کشبافی کردن، بهم پیوستن، گره زدن، بستن, بافتن، کشبافی کردن، بهم پیوستن، گره زدن، بستن چی میشه؟, بافتن، کشبافی کردن، بهم پیوستن، گره زدن، بستن یعنی چی؟, بافتن، کشبافی کردن، بهم پیوستن، گره زدن، بستن synonym, بافتن، کشبافی کردن، بهم پیوستن، گره زدن، بستن definition,